یورگن هابرماس در اوایل دهه 1960 به بررسی مبدأ و شیوه های گسترش "سیطره عمومی" پرداخت. او این مقوله را نهادی معرفی کرد که ریشه های پیدایش آن در سالونها و قهوه خانه های اواخر قرن هفده آلمان، انگلیس و فرانسه بود. چنانکه نانسی فریزر* به بحث در این مورد پرداخته، فضای عمومی هابرماسی به مثابه تئاتری در جوامع مدرن است که مشارکت در آن تنها از طریق گفتگو امکانپذیر است. به بیان دیگر این فضا، سیطرهای است که افراد در آن تعاملی گفتگویی و استدلالی دارند. نانسی فریزر بر این نکته هم اکیدا تأکید میکند که فضای عمومی هابرماسی بازار معاملات اقتصادی و خرید و فروش نیست بلکه مکانی است برای تبادل نظر برای دسترسی به خرد و نظر عمومی که در آن باید انواع نظرها شنیده و بحث شود. چنین فضایی الزاما باید در دسترس عموم قرار گیرد و در آن باید موضوعات خاص اجتماعی دنبال شوند. چنانکه دووی** بحث میکند سیطره عمومی شامل تعاملاتی است که در طی آنها افراد باید به دنبال تعبیر وضعیت عمومی خود بوده و به این ترتیب در پی واکنشی مشترک به نیازها و علائق اجتماعیشان باشند. بنابراین فضای عمومی، سپهری تلقی می شود برای بحثهای نامحدود بر سرِ علائق و مصائب عموم مردم. این فضا باید برای همگان بطور مساوی آزاد و قابل دسترسی باشد.
در تاریخ اروپا مکانهای اجتماع عموم ، که در دسترس اکثریت مردم قرار داشت، امکان بحث و گفتگوهای اغلب انتقادی را برای شهروندان محیا می کرد و به آنان این فرصت را می داد تا از طریق گفتگو و مشورت در پیشبرد و دستیابی به منافع عمومی فعالیت کنند. بحثهایی که در این مجامع مطرح می شد عبارت بودند از تجارب اجتماعی، بررسی عملکرد دولت و امثالهم که از طریق رسانه های نوشتاری در دسترس همگان قرار می گرفت. با این حال، نفوذ نیروهای بازار در حوزه گفتمان همگانی، شبکه ارتباطات عمومی را به کنشهای فردی منحصر کرد و فضای عمومی به واسطه رسانه های فراگیر به سیطره مصرف فرهنگ تغییر شکل داد. در نتیجه وجود فضای عمومی به امری ظاهری بدل گشت و جزئی از کالاهای بازار شد که توسط سلائق فردی کنترل میشد و در خدمت همان سلائق نیز کار می کرد.
در قرن حاضر، اینترنت در قامت یک تحول رسانه ای به عنوان یک پروژه خدمات عمومی وارد این عرصه شد. تغییر شکل اینترنت از حوزه عمومی به مجموعه ای از تجمعات خصوصی آنلاین، تکرار همان تجربه قبل بود در فضای سایبر. در هر دو مورد، اینترنت و رسانه های نوشتاری، نمای بیرونی این اتفاقات پرده ای را می پوشاند بر روی عملکردِ حقیقی که در پس این نوع فضای عمومی وجود دارد. شرکتها و تشکلات خصوصی هوشمندانه نتیجه گرفتند که با استفاده از تصویری خام از حس اجتماع در اینترنت می توانند به سودآوری بیشتر خود کمک کنند. آنها با تغییر شکل فضای خصوصی اینترنت به فضایی برای تجمع توانستند مصرف شخصی از این فضا را ترغیب کنند و در حقیقت کاربران شخصی اینترنت را با نوعی سیطره عمومی اینترنتی آشنا کردند. نتیجه این اقدام ظهور قلمرویی است که به نظر از طرفی روز به روز "عمومی تر" و از طرف دیگر هر چه بیشتر "خصوصی و تجاری" می گردد.
حال باید پرسید که؛ آیا فضای اینترنت گستره مناسبی برای بحث و گفتگو درباره مسائل اجتماعی است؟ آیا اینترنت و مجامع اینترنتی در پیشبرد مؤثر امور به نفع عموم کمکی می کنند؟ آیا مجموعه ای از سایتها، و بطور خاص وبلاگها، می توانند فضای مناسبی برای تحقق سیطره عمومی هابرماسی باشند؟ در این مورد از طرف کارشناسان و محققان رسانهها و علوم اجتماعی بحثهای فراوانی شده است. عده کثیری معتقدند که اینترنت و فضای سایبر فضای مناسبی برای تبادل نظر بصورت آزاد و برابر در اختیار عموم میگذارد و عدهای هم با این دلایل مخالفت دارند. این که اینترنت در حال حاضر بخش وسیعی از نظرات عموم را در حوزههای مختلف پوشش میدهد امری انکارناپذیر است اما قطعا، چون همه رسانه های دیگر، نقصهایی هم در برآورده کردن فضای عمومی هابرماسی بر آن وارد است.
برای روشنتر شدن این موضوع به پنج مورد از خصوصیات فضای عمومی اشاره می کنم و به بررسی امکان تحقق آنها را در فضای سایبر می پردازم.
1- اولین و شاید مهمترین خصوصیت فضای عمومی استقلال است. به این معنی که شهروندان باید به عنوان اعضای حقیقی و بدون وابستگی به ارگانهای اقتصادی خاص و یا با ملاحضات سیاسی و حکومتی در بحثها شرکت کنند.
2- دومین شرط شرکت در فضای عمومی هابرماسی صدق گفتار است. به بیان دیگر بحثهای شرکت کنندگان در چنین مجامعی میبایست معتبر و مستدل باشد.
3- شرط دیگر انعطاف پذیری شرکت کنندگان است. یعنی افراد باید در برابر نقد و نظر دیگران متحمل و نقد پذیر باشند و عقلانیت آنها در برابر مسائل مختلف اجتماعی بر احساسات و تعصبات آنان چیره گردد.
4- مشارکت و پیگیری بحثهای مطرح شده نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. به این جهت که تأثیرگذاری و نتیجه بخشی گفتگو به تداوم و پایداری شرکت کنندگان در چنین محافلی نیازمند است.
5- آخرین مورد و یکی از مهمترین نکات، اصل برابری و گشوده بودن چنین محافلی بر روی عموم است. یعنی هر کسی باید بتواند صدای خود را در رابطه با مسائل خاص به گوش باقی عموم برساند.
حال سؤال این است که اینترنت و مشارکتهای اینترنتی – چَت رومها، وبلاگها و وب سایتها- تا چه حد میتواند پاسخگوی نیازهای فضای عمومی از نگاه هابرماس باشد. بگذارید از اولین مورد شروع کنیم، استقلال و عدم وابستگیهای اقتصادی و سیاسی. در حالی که بسیاری از محافل بحث و گفتگو در مکانهایی با مدیریتِ احزاب خاص با ایدهها و جهتگیریهای خاص مربوط به هوادارن خود برگزار می شود، شاید بتوان گفت که فضای سایبر این امکان را در اختیار شرکت کنندگان قرار میدهد تا فارغ از تعلقات اقتصادی و سیاسی خود آزادانه در چنین بحثهایی فعال باشند.
در دسترس بودن منابع اطلاعاتی موثق در فضای نامحدود اینترنت از خصوصیاتی است که به تحقق آنچه هابرماس صدقِ گفتار مینامد کمک میکند. به این ترتیب شرکت کنندگان آگاهند که مخاطبان و دیگر شرکت کنندگان این بحثها امکان پیگیری صحت ادعای آنان را در اختیار دارند. بنابراین، صدق گفتار در بحثهای اینترنتی امکان تحقق بالایی دارد.
از آنجا که اکثر بحثها در فضای سایبر بصورت نوشتاری پیگیری میشود، بحث کنندگان فرصت بیشتری برای ابراز عقیده دقیق خود دارند. این بخش به عوامل زیادی اشاره دارد. یکی از این عوامل عدم رویارویی فیزیکی شرکت کنندگان در این فضاست. به این معنا که چون افراد صدای یکدیگر را به شکل رو در رو نمیشنوند و همچنین حرکات بدن افراد مقابل را نمیبینند با تعصب و احساس کمتری درباره مسائل مطرح شده بحث می کنند. حتی در جایی که افراد قادر به دیدن یکدیگر و یا شنیدن صدا از طریق واسطههای الکترونیکی باشند از لحاظ روانی در کنترل احساسات خود تواناتر هستند. از طرف دیگر خودِ عمل تایپ کردن نظرات با فاصله زمانی که در بر دارد عامل مهمی در جلوگیری از شتابزدگی افراد در پاسخگویی به نقد و نظر دیگران است. حتی در بسیاری موارد مانند بحثهایی که در وبلاگها و وبسایتها پیگیری میشود افراد فرصت بیشتری برای پاسخگویی به نظرات دیگران دارند و این خود عامل مهمی است که ارزش چنین گفتگوهایی را چند برابر میسازد. یکی از کاربردهای فوقالعاده اینترنت در اینجا عدالتی است که در منعکس کردن صدای همگان ایجاد می شود. در این مورد خاص نظر بر شرکت کنندگانی است که از قوای بیانی مناسب – مثلا از لحاظ فیزیکی- برای ابراز عقاید خود برخوردار نیستند.
مورد دیگر مربوط به پیگیری و مشارکت در بحثهاست. پرواضح است که بسیاری از آنان که مایلند در مجامع و محافل و گفتگوها شرکت کنند به دلیل محدودیتهای زمانی و مکانی این فرصتها را از دست میدهند. حال آنکه فضای سایبر بصورت شبانه روزی و بدون محدودیت مکانی در اختیار کاربران قرار دارد و افراد از اقصی نقاط دنیا و هر زمان که برایشان مناسبتر باشد میتوانند در بحثها و محافل مشارکتی فعال داشته باشند.
آخرین شرط یاد شده برابری و دسترسی عمومی است. این خصوصیت نیز مانند مورد قبلی در فضای اینترنت قابلیت دسترسی شرکت کنندگان را تقویت میکند. در فضای سایبر افراد فارغ از تعلقات سیاسی و مذهبی و با هر نوع اعتقاد و یا سطح اجتماعی قادرند تا در محافل مورد علاقهشان شرکت کنند و صدایی داشته باشند. این مورد بخصوص در باره کسانی که محدودیتهای خاص فیزیکی و یا روحی دارند صادق است. علاوه بر این امکان نوشتن و ابراز عقاید و انتقادات بصورت ناشناس یکی از امکاناتی است که به افراد اجازه میدهد تا آزادانهتر به ابراز نظرات و به اشتراک گذاشتن دیدگاههای خود بپردازند.
مسلما در همه این مواردی که ذکر شد مثالهای نقضی هم امکان پذیر است اما آنچه در اینجا قابل بحث است امکان کمنظیری است که فضای سایبر برای مشارکت آراء عموم در اختیار کاربران اینترنت میگذارد.
*Nancy Fraser
**Dewey
منابع
Calhoun, Craig (1992).Habermas and the Public Sphere. The MIT Press: Cambridge.
Dewey, John (1946). The Public and its Problems. Gateway books: MA.
Fraser, N. (1995). "Politics, Culture, and the Public Sphere: Toward a Post- modern Conception", in L. Nicholson and S. Seidman (Eds.), Social Postmodernism: Beyond Identity Politics. Cambridge University Press: Cambridge.
Habermas, J. (1989). The Structural Transformation of the Public Sphere: An Inquiry into a Category of Bourgeois Society. The MIT Press: MA.