Sunday, September 28, 2008
IELTS Preparation Help
Wednesday, September 24, 2008
Biennal of Sydney "انقلابِ نمایشگاهی"
آثار کاتلان بسیارند و در بین آنها اثر چشمگیر دیگری هم در موزه لندن به نمایش گذاشته شده که موش خرمای نحیف مرده ای را نشان می دهد که پشت میز کوچکی نشسته و اسلحه کوچکی در کنارش افتاده که به معنای خودکشی حیوان مظلوم است و نشان از اسارت این موجودات بی دفاع در برابر آزارهای انسانی دارد
Reference: Official website of MCA
Antony Lowenstein's Book Launch آنتونی لونستاین و ایران
امروز نوبت نشست درباره کتاب آنتونی لونستاین که در چند پست قبلی درباره اش توضیح دادم بود. نویسنده و روزنامه نگار جوان، پرشور، و خوشرویی که تقریبا با اکثر دانشجویانی که به حوزه علاقمندند رابطه ای دوستانه دارد. کتاب اولش بسیار مورد توجه کارشناسان قرار گرفته و با این همه در نشست دومین کتابش تنها چیزی که در برخوردش پیدا نمیشد رد غرور بیجا بود. یکی از کتابفروشیهای معروف سیدنی در حوزه علوم انسانی و هنر کتابفروشی "گلیب"* در نزدیکی دانشگاه سیدنی هست. گلیب برای همه علاقمندان علوم انسانی در سیدنی محلی دوست داشتنی و پر هیجان هست که تقریبا هفتهای چند نشست برگزار میکند و بسیاری پای ثابت این نشستها هستند. دیدار و بحث با آنتونی هم در همانجا بود و به همین دلیل از هفته گذشته در شوق این بعدازظهر بودم. با دو نفر از دوستان نیم ساعت زودتر به کتابفروشی رفتیم و با برخی از حضار دیگر هم آشنا شدیم تا اینکه آنتونی آمد و با چند نفر خوش و بش کرد. من هم خودم را از میان جمع به او رساندم و خودم را معرفی کردم. بسیار گرم و صمیمی برخورد کرد و از اینکه در این جلسه شرکت کرده بودم تشکر کرد. بیشتر از آنکه به واسطه ایمیلهای پیاپی نسبت به او احساس صمیمیت کنم از اینکه میدانست من ایرانی هستم احساس خوبی داشتم و بی صبرانه منتظر بودم حرفهای او و سؤالات دیگران را درباره ایران بشنوم. تقریبا هر سؤالی که از او میشد یا به ایران مربوط بود و یا خود او اصرار داشت که درباره ایران هم حرف بزند.
اولین سؤال این بود که در بین این 6 کشوری که رفتید کدامیک برای شما جذابیت بیشتری داشت؟ و آنتونی بیدرنگ جواب داد: "همانطور که مشخص هست جذابترین کشور برای من ایران بود". این جمله برایم خیلی دوست داشتنی بود و دیگرانی که میدانستند من تنها ایرانی جمع بودم با لبخندی خوشایند به من نگاهی می کردند. در ادامه به چند نکته مهم اشاره شد که به نظرم آمد برای بسیاری از شما احتمالن جالب باشد.
اول اینکه از آنتونی درباره نحوه ارتباطش با مردم ایران پیش از رفتن به ایران پرسیده شد. او گفت که از طریق وبلاگها و وبلاگنویسان با ایرانیان آشنا شده و به واسطه آنچه که خودش "حس تعلق جمعی" در فضای اینترنت و بطور خاص وبلاگها مینامید موفق شده بود که با ایرانیان مقیم ایران رابطه دوستانه برقرار کند و آنها را در جریان رفتنش به ایران قرار دهد. اینجا به نکته جالبی هم اشاره کرد که برای من عادی و برای باقی حضار شگفت آور بود. گفت که وقتی به تهران رسیدم و از هتل برای اولین ملاقاتم با بلاگر جوانی رفتم به نظرم آمد که او بسیار آشفته است و رنگش پریده. وقتی علت را جویا شدم گفت که به سایت من سر زده و دیده که من درباره اسرائیل هم چیزهایی نوشتم و این مسئله جوان ایرانی را نگران کرده. بلاگر جوان ترسیده بود که متهم به ارتباط با عوامل اسرائیلی گردد و نگران آن بوده که نتواند برای ادامه تحصیل از ایران خارج شود. از طرفی خود آنتونی هم از بابتی معذب بوده اما با اینهمه از همان روزهای اول نسبت به اقامتش در ایران و ملاقاتهایش احساس آرامش کرده بود و به گفته خودش در خیابانهای تهران بسیار راه رفته بود و قسمتهای مختلف شهر را دیده بود و از ایرانیان بسیار خوشش آمده بود.
نکته دیگری که آنتونی اشاره کرد مقایسه ای بود بین فضای اجتماعی تهران و جده. او بلافاصله بعد از بازدیدش از تهران به جده رفته بود و در این مقایسه تهران را به آرمانشهری تشبیه می کرد که مردمی پویا و اهل فکر دارد در حالیکه در عربستان چنین جامعهای را ندیده بود. برای مثال وضعیت زنان را در جامعه عربستان با ایران مقایسه کرد و گفت که تقریبا ورود یک مرد به جامعه زنان عربستان محال است در صورتیکه زنان ایرانی در جامعه بسیار فعالند. برای مثال او در تهران با بسیاری از زنان فعال در حوزه حقوق زنان دیدار کرده بود و آنان را انسانهایی آزاده و پرتوان ارزیابی میکرد و از این جهت زنان مصر و ایران را با یکدیگر قابل مقایسه میدانست.
مورد دیگر شکاف بین حوزه خصوصی و عمومی در ایران بود. با آنکه این شکاف را در همه جای دنیا در مصادیق مختلف میتوان پیدا کرد اما مورد ایران کمی متفاوت به نظرش رسیده بود. اینجا آنتونی از نحوه رفتار ایرانیان در فضای عمومی مثال آورد که کمابیش با مصادیق اسلام از نوع ایرانیِ آن مطابقت می کند. حال آنکه در مهمانی های خصوصی داستان کاملا متفاوت است و جوانان پشت درِ بسته خانههای خود با معیارهایی کاملا مدرن و غربی زندگی می کنند. در اینجا به یاد کتاب دَنی پاستل** افتادم که در مقالات و کتابهایش درباره ایران همیشه به این نکته اصرار دارد که مردم ایران مردمی هستند که هابرماس، آرنت، آیزیا برلین، نِگری و کولاکوفسکی می خوانند درحالیکه بسیاری از مردم در غرب با این متفکران آشنا نیستند و ادبیات غرب را نمی شناسند. البته پاستل از این اشاره نظر به بررسی نیازهای سیاسی و اجتماعی ایرانیان و تعابیر فرهنگی و زبانی خاص خودشان از ادبیات غرب دارد و برای همین بسیار شیفته کتاب "لولیتاخوانی در تهران" است.
از پی همه این داستانها به این نکته فکر می کنم که تابحال با کسی برخورد نکردم در استرالیا که مشتاق دیدن ایران نباشد و از ایران نداند. البته این را به همه جامعه استرالیا نمیتوانم تعمیم دهم چون من بیش از هر چیز با قشر دانشگاهی سر و کار داشتهام. اما در این فکرم که توهم تاریخی ایرانیان از امپراطوری ایران در دید مردم دنیا رنگ باخته و این روزها بیش از آنکه کسی در تب و تاب دیدن پاسارگاد و سی و سه پل باشد انگار مشتاق دیدن جوانان ایرانی و نحوه زندگی آنهاست.
Today was Antony Lowenstein’s “Blogging Revolution” book launch. I wrote about his book in my previous posts. He is a young, passionate and affable journalist and writer known to most of those who are interested in humanities and communication in Sydney. His first book has received a great attention and yet there was no trace of pomp in his behaviour.
Gleebooks is one of well known book stores, specifically in humanities, in Sydney close to Sydney University. It’s a very pleasant place for all those who love arts and humanities that hold book launches few times a week. I was excited from two weeks ago for this night so organised to go there with a friend 30 minutes in advance. When he came in he talked to some known faces and I propelled myself through the crowd and introduced myself. He welcomed me and appreciated the crowd. From the first second I felt a kind of sincerity to him, not because of frequent emails we exchanged before, but most of all because he knew where I was from, he knew where Iran is and it gave me a good feeling. I couldn’t wait to hear the questions he would receive about Iran. Many of the questions were somehow related to Iran or he was interested to bring more examples of Iran.
The first question from him was about the most interesting country he visited in Middle East and his reply was Iran. I loved this answer and the others who knew I was Iranian looked at me with a nice smile confirming his reply.
Further, he pointed to some very interesting points about his experience during this long journey that I thought you might be interested to know.
First of all he was questioned about the way he made this relationship to Iranians to be able to go there for his research. His reply was that he went there as a tourist rather than a journalist and that he became friend to some bloggers in advance. “The sense of community” gave the bloggers this safety to help others who are interested in this sphere. Here he pointed to another interesting story he faced with at the beginning of his trip to Tehran. It was about the first guy he has met in Tehran who has realised that Antony has a book called “My question of Israel” and this has scared him of his future and his plans for studying overseas. It was some kind of shocking for Gleebooks guests and, as you can guess, very normal to me. I knew what he was talking about ... . He also said that he was a bit concerned at the beginning about the bloggers he was meeting after what happened to the blogger who has met with a ABC journalist in Tehran. But, after all, I am so happy to say that he liked Iran and has found many interesting things within Iranian society. He has walked in streets a lot and observed the treatment of trendy women who has a hair out of their scarves as well as the relationships of ordinary people. In his first email to me he said that “for me, Iran was unlike anything other country I've ever visited, fascinating, repressive, diverse ...”.
Another point he mentioned was the difference of Saudi Arabia and Iran that he realised at the very first day he was arrived in Jeddah. He said that he went to Jeddah right after his visit to Tehran and thought of Tehran some sort of what Giddens calls Utopia. Iranian society seemed to him as a dynamic society not comparable to Saudi Arabia where, for example, penetrating to women’s community as a male journalist is somehow impossible. He has met with active and journalist women in Iran and compared this to Egypt where has similar women activists.
Of other points he discussed in this meeting was the clash he has observed between Iranian public and private. He brought examples of Iranians behaviour outdoor, which was somehow in accordance with Iranian version of Islamic behaviour, and Iranians private behaviour, where they hold parties, etc. And live with many Western criteria very different from the way they behave in public. Here it reminded me of Danny Postel’s book. In most of his books and articles about Iran, Postel insists that Iranians are a people who read Habermas, Arendt, Berlin, Negri, and Kolakofsky while many Westerners don’t know these thinkers or they are not familiar with Western literature. Albeit, his mention to these points is not to blame people live in the West, but he examines the needs of a people like Iranians for such texts and their interpretation of such thinkers. That’s why he is a fan of Azar Nafisi’s “Reading Lolita in Tehran”.
All these stories made me think of an interesting issue; that I haven’t talked to an Australian who didn’t know where Iran is and didn’t like to visit Iran some day. Of course, I don’ generalise this for most of those with whom I talk are academics or students. But, I am thinking that the great Persian Empire is getting pale for many people and people like to see Iranian society and the ways Iranians live their lives rather than visiting Pasargad and Perspolis.
----------------------------------------------------------------------
*Glebe- "Gleebooks"
**Danny Postel
Sunday, September 21, 2008
بورس تحصیلی
Thursday, September 18, 2008
پذیرش و ویزای تحصیلی از استرالیا
-سیستم دانشگاهی استرالیا انگلیسی است و بنابراین با سیستم آمریکایی رایج در آمریکا و کانادا متفاوت است. استرالیا بعد از آمریکا دومین رتبه را در جذب دانشجویان خارجی دارد. در استرالیا، به غیر از رشته های خاصی مثل آی تی و چند رشته دیگر، فوق لیسانس یک ساله است و سه شکل متفاوت دارد که بعدا درباره آنها مفصلتر توضیح میدهم.
-ترمهای تحصیلی دانشگاهها در استرالیا به ترتیب مارچ (ترم پائیز) و جولای (ترم بهار) هستند
-تعداد دانشگاههای استرالیا بسیار زیاد است و این باعث سردرگمی بسیاری در انتخاب بهترین گزینه می شود. در استرالیا گروهی به نام گروه هشت وجود دارد که متشکل از 8 دانشگاه برتر این کشور است که در رده بندیهای علمی دنیا جایگاه خوبی دارند. مسلما شرایط پذیرش این هشت دانشگاه از باقی دانشگاهها سختتر است ولی این به این معنا نیست که الزاما دانشگاههای دیگر راحت پذیرش می دهند و یا جایگاه خوبی ندارند. مثلا دانشگاه یو تی اِس که جزو گروه 8 نیست در رشته آی تی بالاترین رتبه را دارد و به مراتب جایگاه بهتری از دیگر دانشگاهها دارد. هشت دانشگاه برتر استرالیا عبارتند از دانشگاه اِی اِن یو (دانشگاه ملی استرالیا)، دانشگاه سیدنی، دانشگاه ملبورن، دانشگاه نیو ساوت ویلز، دانشگاه آدلاید، دانشگاه کوئینزلند، دانشگاه وِستِرن استرالیا و دانشگاه مُوناش
زبان انگلیسی
همه دانشگاههای معتبر در استرالیا برای پذیرش آیلتس آکادمیک با معدل کل 6.5 نیاز دارند و هیچیک از مواد امتحانی نباید زیر 6 باشند. برای برخی رشته ها از قبیل معماری و یا روزنامه نگاری آیلتس 7 نیاز هست. من استاندارد کلی دانشگاهها را می گویم و قطعا ممکن هست دانشگاهی هم پیدا کنید که سطح پایینتری نیاز داشته باشند ولی مطمئنا چنین دانشگاههایی از رده علمی مناسبی برخوردار نیستند
-اگر نمره زبان از حد مورد نیاز دانشگاه کمتر باشد (در حدود نیم تا یک نمره)، در صورتیکه باقی مدارک آکادمیک مثل ریز نمرات و احتمالا طرح پایان نامه و غیره قابل قبول باشند، دانشگاه نوعی پذیرش مشروط صادر می کند که شرط آن برآورده کردن نیاز زبان تا پیش از شروع ترم دانشگاهیست. به این معنی که دانشجو ویزای دانشجویی می گیرد به استرالیا می آید اما تا وقتی نمره لازم زبان را نیاورد اجازه تحصیل ندارد. در این موارد دانشگاهها به چنین دانشجویانی پیشنهاد می کند که در کلاسهای زبان دانشگاه ثبت نام کنند و دوره زبان آکادمیک بگذرانند. این کار به آنها امکان می دهد که نه تنها شانس بیشتری در امتحان آیلتس بعدی داشته باشند بلکه می توانند در امتحان زبان داخلی خود دانشگاه هم شرکت کنند
-چند نکته: 1- کلاسهای زبان آکادمیک در اینجا بسیار گرانند و کلاسهای زبان مثلا در دانشگاه سیدنی هفته ای 385 دلار هزینه دارند. 2- برای گرفتن ویزای دانشجویی از سفارت استرالیا، همه به آیلتس جنرال با معدل 6 نیاز دارند. بنابراین مثلا اگر از دانشگاهی با آیلتس 5 پذیرش گرفتید بدانید که سفارت از شما آیلتس 6 می خواهد.
مدارک لازم برای پذیرش در سطح لیسانس
زبان انگلیسی به شرح بالا
-ریز نمرات دوره پیش دانشگاهی. معدل مورد نیاز بستگی به دانشگاهی که از آن پذیرش می خواهید دارد. دانشگاههای گروه هشت معدل 15 به بالا نیاز دارند
دوره آنِرز** چیست؟
دوره لیسانس در استرالیا سه ساله است و دانشجویان با گذراندن 144 واحد درسی در سه سال لیسانس می گیرند. اگر دانشجویی مایل به ادامه تحصیل تا سطح دکترا باشد و معدل سه سال لسیانس او بالاتر از 65 درصد باشد قادر خواهد بود در دوره آنِرز ثبت نام کند. دانشجویانی که آنِرز می خوانند معمولا جزو دانشجویان برجسته هستند و به همین دلیل آنِرز خواندن پرستیژ اجتماعی بالاتری دارد. در دوره آنِرز دانشجویان 4 درس (24 واحد) می گذرانند و یک پایان نامه 15000 لغتی می نویسند (که البته بنا به رشته های مختلف می تواند متفاوت باشد). دانشجویانی که نمرات درسی آنها در دوره آنِرز بالا باشد و تز آنها رتبه ممتاز بگیرد می توانند مستقیما در دوره دکترا پذیرش شوند
بسیاری از دانشجویان خارجی که لیسانس دارند به جای فوق لیسانس جذب آنِرز می شوند و بعد از آن به دوره دکترا می روند و این تنها به خاطر موقعیت اجتماعی خوب آنِرز است
دوره فوق لیسانس در استرالیا به سه شکل قابل گذراندن است
1-فقط با گذراندن واحدهای درسی: در این مدل دانشجویان 8 درس (48 واحد) را در طول یکسال می گذرانند و با موفقیت در امتحانات فارغ التحصیل می شوند. تنها ایراد این نوع آن است که با این نوع فوق لیسانس قادر نخواهید بود مستقیما برای دوره دکتری اقدام کنید چون یکی از موارد نیاز برای پذیرش دوره دکترا نشان دادن تز فوق لیسانس یا آنِرز است
2-واحد همراه با تز: در این مدل دانشجویان 4 (24 واحد) درس می گذرانند و یک تز کوتاه* در حد 22000 لغت می نویسند3-فوق لیسانس از طریق نوشتن تز: در این مدل دانشجویان ملزم به گذراندن واحد درسی نیستند (اگرچه در صورت تمایل و موافقت استاد راهنما برای کمک به موضوع تحقیقشان می توانند حد اکثر دو درس بگذرانند و در عوض برای هر درس 3000 لغت از حجم پایان نامه شان کم می شود). دانشجو موظف است ظرف مدت یکسال روی موضوعی که از قبل انتخاب کرده و توسط دانشکده تایید شده تحقیق و نتیجه آنرا در غالب پایان نامه ای 35000 لغتی تحویل دهد
پذیرش در فوق لیسانس بنا به نوع آن متفاوت است
مدارک لازم برای گرفتن پذیرش در دو نوع اول عبارتند از
ریز نمرات و مدرک دوره لیسانس
برای ویزا پشتیبانی مالی: یعنی یکی از بستگان یا خودتان باید حساب بانکی معرفی کنید که در آن برای خودتان 35000 دلار استرالیا (در حدود 30 میلیون تومان) و به ازای هر نفر همراه ماهیانه 1000 دلار پول داشته باشد. موجودی این حساب در طول سه ماه قبل از اقدام شما برای ویزا نباید کمتر از این مبلغ باشد. نکته مهم این هست که افراد متعدد می توانند شما را پشتیبانی کنند. یعنی مثلا مقداری از این پول می تواند توسط یکی از اقوام و قسمتی دیگر از آن توسط خویشاوندی دیگر تأمین شود. در هر حال جدا از آنکه مدرک دال بر وجود حساب فوق الذکر باید فرد یا افراد صاحب حساب در یک دفترخانه رسمی نامه ای امضا کنند و در آن ذکر کنند که هزینه تحصیل شما و همراهانتان را تأمین می کنند
ریز نمرات و مدرک دوره لیسانس همراه با دو معرفی نامه از دو نفر از اساتید دوره لیسانس که توانایی دانشجو را در انجام تحقیق علمی تایید کند
طرح پایان نامه برای دوره فوق لیسانس: این طرح 500-1000 لغت است و در واقع استدلال شما برای تمایل به گذراندن این دوره با موضوع مورد نظرتان است. البته واضح است که موضوع پایان نامه قابل تغییر خواهد بود. در این طرح لازمست که دانشجو نشان دهد که موضوع پیشنهادی او مهم، جالب و صاحب ارزش تحقیی است. باید منابع احتمالی مورد نظر، سؤال مشخص این تحقیق و
مدارک لازم برای پذیرش در سطح دکترا
ریز نمرات و مدرک فوق لیسانس یا آنِرز
معرفی نامه از دو نفر از اساتید دوره لیسانس و یا استاد راهنما
-طرح پایان نامه برای دوره دکترا – این طرح 1500 -2000 لغت است و در واقع استدلال شما برای تمایل به گذراندن این دوره با موضوع مورد نظرتان است. البته واضح است که موضوع پایان نامه قابل تغییر خواهد بود. در این طرح لازمست که دانشجو نشان دهد که موضوع پیشنهادی او مهم، جالب و صاحب ارزش تحقیی است. باید منابع احتمالی مورد نظر، سؤال مشخص این تحقیق، تئوریهای احتمالی و یا پیش فرضهای این تحقیق در طرح معلوم شده باشند -برای ویزا پشتیبانی مالی: یعنی یکی از بستگان یا خودتان باید حساب بانکی معرفی کنید که در آن برای خودتان 35000 دلار استرالیا (در حدود 30 میلیون تومان) و به ازای هر نفر همراه ماهیانه 1000 دلار پول داشته باشد. تفاوت پشتیبانی از دانشجویی که این نوع فوق لیسانس را می گذراند با بقیه مدلها در این است که نیازی به نشان دادن موجودی حساب در طول سه ماه گذشته نیست و تنها نشان دادن این مبلغ در حساب بانکی و برای یک روز هم کفایت می کند
نکات مهم برای دانشجویان
اجازه کار دانشجو
همه دانشجویان سطح لیسانس و فوق لیسانس از نوع اول و دوم و همراهانشان ( شامل همسر و فرزندان) می توانند در طول ترم تحصیلی هفته ای 20 ساعت و در طی تعطیلات ترم 40 ساعت در هفته کار کنند. دانشجویان دوره فوق لیسانس از نوع سوم و دکترا در طول ترم هفته ای 20 ساعت، در تعطیلات ترم 40 ساعت و همراهان آنها در تمام طول سال بصورت تمام وقت، یعنی 40 ساعت در هفته، اجازه کار دارند
هزینه های دانشجو
-هزینه دانشگاه بنا به رشته و مقطع بین ترمی 8000-12000 دلار متغیر است. البته دانشگاههای معتبر ارزانتری هم ممکن است پیدا کنید که مورد تایید وزارت علوم ایران هم هستند.
- هزینه مسکن: اکثر دانشگاهها خوابگاه دارند که البته هزینه شان بالاست. اکثر دانشجویان مجرد اتاقی را در یک خانه با چند دانشجوی دیگر شریک می شوند که هزینه ای بین هفته ای 100-170 دلار دارد. اجاره سوییت در هفته بین 180-250 دلار و برای هر اتاق خواب اضافه معمولا بین 40 تا 50 دلار به اجار هفتگی اضافه می شود-هزینه خورد و خوراک: بطور متوسط برای هر نفر در هفته 80-120 دلار باید در نظر گرفت
-هزینه رفت و آمد: بستگی به فاصله محل اقامت و دانشگاه دارد و بطور معمول در حدود روزی 5 تا 7 دلار است
دانشجویان خارجی می توانند برای اسکالرشیپ (بورسیه شدن) اقدام کنند که جزئیات آنرا در پست دیگری شرح خواهم داد-
توضیح
همه دانشجویان باید مدارک خود را به "اینترنشنال آفیس" ***دانشگاهها بفرستند. معمولا مهلت ارسال مدارک برای ترم مارچ تا اواخر ماه ژانویه و برای ترم جولای تا اواخر ماه مِی است
موفق باشید
*Dissertation
**Honours
***International office
Sunday, September 14, 2008
یک پست جالب
امروز آنتی تز پست بسیار جالبی نوشته
پستی که نه تنها جذاب و جالبه بلکه تا چند وقت می تونه موضوع بحث و فکر همه باشه... از وقتی این پست رو خوندم دارم به این معما فکر می کنم... پیشنهاد می کنم بهش نگاهی بندازین و نظرتونو بگین. مطمئنم نظرها هم خیلی جالب و هم خیلی بحث برانگیز میشن
Monday, September 8, 2008
Antony Loewenstein آنتونی لوونستاین
Antony Loewenstein, updates his weblog everyday and by the relations he has with bloggers around the world he access all first-hand news about blogging world. His weblog is a rich source for all those who are interested and follow the news and changes of the cyber world. It also contains all his interviews and articles which makes his blog a unique accessible source for researchers and fans of blogging realm.